در میزگرد قدس با حضور کارشناسان داخلی و خارجی مطرح شد؛ پادزهر سیطره رسانه‌ای صهیونیسم
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۲۵۸۱۸
داستان بسیار تراژدیک و غمناک است. ۱۲ اردیبهشت بود که خبر می رسد «خضر عدنان» اسیر فلسطینی و از رهبران جهاد اسلامی پس از ۸۷ روز اعتصاب غذا (نزدیک به سه ماه) در میان بی توجهی اشغالگران به وضعیت جسمانی او در زندان های رژیم صهیونیستی جان می بازد؛ بی آنکه آب از آب تکان بخورد یا رسانه های غرب در باره آن واکنش نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
بی شک هر کدام از این وقایع در کشورهای دیگر و بویژه ملل اسلامی رخ می داد رسانه های غرب زیر سلطه صهیونیسم جهانی جنجال به پا کرده و آن ملت را به مسلخ می بردند اما در مورد اسرائیل اینگونه نیست؛ گویا چشم ها کور شده اند و گوش ها کر. همین مسئله رسالت رسانه های آزاد در افشای جنایات سازمان یافته اشغالگران قدس را سنگین تر می کند. در این راستا برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «ایثار» در مشهد مقدس فرصتی را در اختیار روزنامه فرهنگی قدس قرار داد تا پای صحبت چند تن از تحلیلگران حوزه بین المل نشسته و نوع نگاه رسانه های غرب در قبال جنایات صهیونیست ها را به چالش بکشد. دکتر «غلامرضا منتظمی» دیپلمات پیشین در فرانسه و مدیرعامل مؤسسه افق نو، «زِید شُکر» کارگران عراقی و سازنده انیمیشین با موضوع شهادت شیرین ابوعاقله، «جان جیمز یوبل» فعال سیاسی آمریکایی ضد اسرائیلی و متخصص جنگ نرم علیه شبکه صهیونیستی در دورن ایالات متحده، «محمد ابوجدایل» سینماگر و فعال رسانه ای اهل سوریه و «داوود خدنگ» متخصص در حوزه عرفان و جریان های یهودی از جمله حاضران در این میزگرد بودند که شرح آن در زیر آمده است.
*تحت تاثیر رویکرد افراطی کابینه بنیامین نتانیاهو این روزها روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی بشدت تنزل داشته. این مسئله را برخی از یک طرف نشانه افول ایالات متحده تعبیر کرده که حتی قدرت اثرگذاری بر نزدیک ترین متحد خود را هم ندارد و برخی معتقدند این مسئله نشان دهنده تغییر استراتژی واشنگتن در قبال تل آویو هست. تحلیل شما در این باره چیست؟
تاکنون راهپیمایی علیه صهیونیسم به کشورهای عرب، فلسطین و مسلمان خلاصه می شد اما امروز در کنار این جریانات طیف گسترده تری از مسیحیت قرار گرفت و این چالش در بدنه های اجتماعی به رشد قابل توجه جریان ضد اسرائیلی کمک کرده استجیمز یوبل: این نکته ای است که در نشست های مختلف در سالهای گذشته من به آن اشاره کرده ام؛ اینکه امریکا در ۱۵-۲۰ سال گذشته تغییرات بزرگی را پشت سر گذاشته و در این سال ها ضعف و مستحلک شده است. نمونه ای که موید این مسئله می باشد این است که ما ۷ ماه گذشته بودیم شاهد اتفاق بسیار بزرگی بودیم. این زمانی بود که یک خواننده و موزیسین بسیار معروف امریکا چالش هایی را با صهیونیسم آغاز کرد و در کنار جریانات ضد اسرائیلی قرار گرفت. این اتفاقی مهم است. تاکنون راهپیمایی علیه صهیونیسم به کشورهای عرب، فلسطین و مسلمان خلاصه می شد و این طیف را دربرمی گرفت. اما این بار در کنار این جریانات طیف گسترده تری از مسیحیت قرار گرفت و این چالش در بدنه های اجتماعی به رشد قابل توجه جریان ضد اسرائیلی کمک کرد. از اکتبر ۲۰۲۲ این اعتراضات اوج گرفته است. پیش بینی این است که چالش هایی این چنین در مقابل قدرت صهیونیسم در امریکا در آینده گسترش پیدا خواهد کرد و گروههای دیگر به آن خواهند پیوست.
*به عنوان یک کارگردان، ساخت آثاری درباره اشخاصی مانند شهید شیرین ابوعاقله را تا چه میزان در آَشکارتری نقض حقوق بشری که از سوی رژیم صهیونیستی صورت می گیرد موثر می دانید؟
زید شکر: در ابتدا به عنوان یک فرد مسلمان باید اذعان کنم از کودکی آن قدر از وقایع فلسطین متاثر بودم که در نقاشی های کودکانه حتی پیش از آنکه نقشه عراق را بکشم نقشه فلسطین را می کشیدیم. یعنی تا این حد به مسئله فلسطین حساس و وابسته بودم. بعدها که رسانه را به صورت تخصصی انتخاب کردم تصمیم گرفتم تمام استعدادم را در قضیه فلسطین قرار دهم و این تفکر و جهت گیری را تا شهادت شیرین ابوعاقله ادامه دادم و تلاشم این بود که از تمام ظرفیتها برای تاثیرگذاری استفاده کنم. البته از جرم و جنایت اسرائیلی ها علیه فلسطینی ها کسی نیست بی خبر باشد اما وظیفه ماست که برای نسل های بعد این جنایات را به صورت گسترده به تصویر بکشیم.
*بعد شهادت سردار سلیمانی، ترامپ شخصا اعلام کرد که دستور ترور را صادر کرده است. در عصر جدید که امریکا بارها و بارها دم از دموکراسی و حقوق بشر زده است شاهد بودیم که بجز خسارت و ترور و کشتار دستاورد دیگری در منطقه نداشته است. بنظر شما علت اصلی ترور شخصیتی مانند سردار سلیمانی چیست؟
ابو جدایل: امریکایی ها اگر بحث حقوق بشری می کنند بخشهایی را اجرا می کنند که منافع شان را تامین کند و در آن چارچوب موضع می گیرند و اقدامات سیاسی و بین المللی را انجام می دهند و کارهایی که مصالحشان را تضمین نکند علیه آن کار می کنند. امریکایی ها تحلیل و ارزیابی شان این بود که وجود حاج قاسم در راس مدیریت محور مقاومت، قطعا به پایان دادن حضور اسرائیل در منطقه منجر خواهد شد و می خواستند از این اتفاق بزرگ جلوگیری کنند چرا که ایران این پرچم را علمداری می کند برای همین دست به شهادت سردار سلیمانی زدند.
با این حال روندی را که محور مقاومت در منطقه ایجاد کرده بود علی رغم ترور حاج قاسم برنامه آنها نقش برآب شد و این موج ادامه یافت که بهترین دلیل این مسئله تحول بزرگ میان کشورهای عربی در روابط با ایران اتفاق افتاد و علی رغم معاهده ابراهیم روابط با ایران گسترش یافت و خط حاج قاسم ادامه یافت.
*برخی کابینه نتانیاهو را تندروترین کابینه رژیم صهیونیستی می دانند. برایند حضور چهره های افراطی در راس حاکمیت تل آویو بر سرنوشت و اینده اسرائیل را چگونه ارزیابی می کند؟
این دروغ محض بود که گفتند جنگ آمریکا بر سر برده داری بود. این درگیری پوشش بود. جنوب امریکا در دست گروه چپ صهیونیسم (کمونیست – سوسیالیست) و شمال در دست راست (کاپیتالیست و سرمایه داری) بود. امریکا یهودی تر از اسرائیل است.خدنگ: موضوع مورد اشاره شما اتفاق غریبی است که رخ داده. در گذشته هم بعضا شاهد حضور چهره های افراطی در راس حاکمیت رژیم صهیونیست بوده ایم اما نه در این سطح و این مسئله قطعا بر سرنوشت اسرائیل اثرگذار خواهد بود. اما امروز از اختلافات داخلی اسرائیل هم نباید قافل شد. برای شناخت این اختلاف بهتر است به ساختار جهانی یهود نگاهی بیندازیم. یهود ساختار جهانی و تاریخی دارد که به صورت مثلثی است که دو زاویه پایین در اختیار دو گروه راستگرا و چپگرا است. این دو گروه متفاوت به خون هم تشنه اند و تلاش می کنند یکدیگر را از بین ببرند. در راس این مثلث گروه یهود سومی قرار دارد که ایده جهانی متفاوتی نسبت به این دو گروه دارد اما در هنگام درگیری دو گروه دیگر آن ها را بالانس می کند. نکته مهم این است که در سطح جهان صهیونیسم همیشه جنگهای بین خود را در پوشش ها و قالب دیگران انجام می دهند. به عبرت دیگر نوکران خود را به جان هم می اندازند. یک نمونه جنگ داخلی امریکا بین شمال و جنوب است. این دروغ محض بود که گفتند جنگ بر سر برده داری بود. این درگیری پوشش بود. جنوب امریکا در دست گروه چپ (کمونیست – سوسیالیست) و شمال در دست گروه راست (کاپیتالیست و سرمایه داری) بود. امریکا یهودی تر از اسرائیل است.
*با این اوصاف شما معتقد به نفوذ جهانی صهیونیسم در ساختار آمریکا هستید؟
خدنگ: صددرصد آمریکا در دست صهیونیسم است. دموکراتها و جمهوری خواهان نماینده دو گروه یهودند. خودشان هیچ کاره اند . در تمام طول تاریخ امریکا هیچ وقت انتخابات آزاد انجام نشده است این دو گروه می نشینند و تصمیم می گیرند. یکی از چهره ها هنری کسینجر است که نماینده گروه راست است. کابینه بایدن همه یهودی اند و تمام امور دست یهودی هاست. ترامپ هم ۵ فرزند دارد که بجز یکی که هنوز نوجوان است بقیه شان با یهودی ازدواج کرده اند. مقامات آمریکایی چسابدن خود به صهیونیسم را برای خود نوعی افتخار تلقی می کنند. خانم ویکتوریا نولاند دستیار سابق امور اروپایی و اورآسیای وزارت خارجه ایالات متحده یک زن یهودی است که می خواست در اواخر دوره اوباما جنگ اوکراین را راه بیندازد. انقلاب مخملی اوکراین را هم او هدایت کرد. ترامپ خودش هم برای خوشامد صهیونیسم بلندی های جولان را برای نخستین بار بعد از ۵۲ سال در اقدامی غیرقانونی به اسرائیل داد. قدس اشغالی را هم پایتخت اسرائیل اعلام کرد. حتی حاج قاسم را هم با اشاره صهیونیست ها زدند. ترامپ اصلا حاج قاسم را نمی شناخت. در مورد اختلافات واشنگتن و تل آویو هم واقعیت این است که دولت امریکا و نتانیاهو در مقابل هم نایستاده اند این دو گروه یهود در مقابل هم ایستاده اند. اتفاقی که با بروز اختلاف کنونی در درون اسرائیل رخ داده نیز این است که جنگ چپ و راست علنی شده است. در مورد جمهوری اسلامی این دو گروه با هم اختلاف نظر دارند یک دسته معتقدند ایران یک ماری است که ما باید از دمش بزنیم.
*شهادت خضر عدنان و شیرین ابوعاقله از آن دست اتفاقاتی است که اگر در هر کشوری اتفاق می افتاد با غوغای رسانه ای همراه می شد اما در مورد رژیم صهیونیستی اینگونه نیست. این موضوع از دید شما چگونه قابل تحلیل و تبین است؟
جیمز یوبل: صهیونیسم امروز حاکم است و این مسئله در قالب جنگ نرم در حال اتفاق افتادن است. عدم پوشش و بازتاب خبری این دست اقدامات هم بدلیل همین سلطه بر رسانه است. پیشتر اظهاراتی هم از سوی برخی مقامات نظامی امریکا منتشر شده مبنی بر اینکه موساد به صورت صددرصد در حوادث ۱۱ سپتامبر و انفجار برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک دست داشته است. اما اجازه انتشار کوچکترین جزئیاتی در این باره را نیم دهند. این نشاندهنده سیطره دشمن است؛ اخبار را بگونه ای مدیریت می کنند که یک خبر کوچک، بزرگ می شود و یک خبر مهم گم شود.
در چارچوب جنگ نرم این مدیریت رسانه ای را انجام می دهند. به عراق حمله کردند و شرایط مردم از پیش بدتر شد اما آنها به عنوان منجی خود را در جهان معرفی کردند و ایران را به عنوان تروریست معرفی می کنند در صورتیکه که این ایران بود که در مقابل تروریسم ایستاده است. میزان کنترل بر رسانه ها تا حدی است که "تاکر کارلسون" مجری شبکه تلویزیونی فاکس نیوز را حذف می کنند تنها به این دلیل که انتقادی جزئی از صهیونیست و جنگ اوکراین کرده و برخلاف منافع آنها حرکت می کند و این واقعیت رسانه های غربی است.
*امروزه علائمی در سراسر جهان رخ داد که نشاندهنده افول قدرت امریکا می باشد. امریکا با شعارهای دموکراتیزه کردن کشورهای منطقه وارد میدان شد و با حمایت از داعش هزاران انسان را به خاک و خون کشید. امریکا تا چه زمانی در این مسیر حرکت خواهد کرد و لوازم افول امریکا تا چه زمانی تکمیل خواهد شد؟
دکتر خدنگ: صهیونیسم تصمیم گرفته که امریکا را نابود کند. در گذشته زمانی تصمیم گرفتند روسیه تزاری را از بین ببرند و کمونیسم را جایگزین کنند. زمانی در آلمان مسلط بودند و این کشور را کاملا نابود کردند. الان به مرحله نابودی امریکا رسیدند. در حدیثی پیامبر اکرم (ص) می فرماید وقتی دجال بیاید ۴۰ روز در دنیا خواهد بود. روز اول برابر یک سال است. یک روز دیگر برابر یک ماه است یک روز دیگر برابر یک هفته است سایر ایام شبیه روزهای شماست. روز اول مانند دوره حضور انگلیس بود در تمام دنیا مسلط بود. استرلینگ در همه جا سلطه داشت. سپس دوران انگلیس از ۱۹۴۵ شروع شد دلار جایگزین شد. ما آخر این یک ماه هستیم بعد از آن یک هفته است که اسرائیل حکومت خواهد کرد و سپس ۳۷ روز باقی می ماند.
۵ دقیقه
*گفته شد در امریکا و اسرائیل کمترین نشانه ضد یهودی مجازات دارد اما ما در جنگ اخیر بین جبهه مقاومت و اسرائیل دیدیم هم در امریکا و هم در پاریس و هم در خود فلسطین اشغالی برخی یهودیان ضد رژیم تظاهرات کردند. این دوگانگی چگونه قابل تعریف است؟
کاری که حاج نادر طالب زاده با رویداد افق نو کرد این بود که یک معبر در حوزه جنگ نرم باز کرد چرا که ما در حوزه جنگ سخت آسیب ندیده ایم بلکه در حوزه جنگ نرم دچار ضعف و مشکل هستیمدکتر منتظمی: الان نسبت به گذشته تا حدودی تفاوتهایی ایجاد شده است. افکار عمومی غرب برای شبکه صهیونیسم بسیار مهم است. افکار عمومی مناطق دیگر مهم نیست. ۱۹۶۷ جنگ شش روزه هواپیماهای اسرائیلی ناو اطلاعاتی امریکا را زدند. تا آدرس اشتباهی دهند بگویند عبدالناصر زده است تا درگیری ها بیشتر شود. با این کار ۳۲ نفر کشته شدند و بیش از صدو اندی زخمی شدند ولی در رسانه ها انعکاس پیدا نکرد. حتی برخی معتقدند صهیونیسم پشت ترور جان اف کندی است اما منعکس نمی شود.
اشاره شد، یکی از بزرگترین اتفاقات حادثه ۱۱ سپتامبر بود که موساد اسرائیل پشت آن بود. بدلیل سیطره اهریمنی آن هاست. اگر نشان ملی امریکا را ببینید دو طرف دارد یک عقاب دارد و یک دیوار و چشم دارد. این نکته بسیار اعجاب آورش سیزده ستاره دارد. از دل این ستاره ها یک ستاره داود ترسیم می شود. نزدیک به ۲۰۰ سال پیش اسرائیل اصلی در داخل امریکا تاسیس شده است اما بعد از ۱۹۴۸ به این منطقه آمده است. ایران با این پدیده درگیر است. ایران باید بداند که اسرائیل داخل منطقه ما نیست اسرائیل همان یهود است که بر تمام ظرفیتهای غرب سیطره پیدا کرده است. اسرائیل و امریکا مانند یک درختی هستند که ریشه اش در غرب است و شاخه هایش در منطقه است. ریشه ها باید قطع شوند. کاری که حاج نادر طالب زاده با رویداد افق نو کرد این بود که یک معبر در حوزه جنگ نرم باز کرد چرا که ما در حوزه جنگ سخت آسیب ندیده ایم بلکه در حوزه جنگ نرم دچار ضعف و مشکل هستیم. باید بپذیریم که جمهوری اسلامی راهی ندارد جز اینکه اتاق فکر شبکه صهیونیستی که ضعیف شده را به کمک ظرفیت های غرب نابود کند که آقای یوبل نماینده این جریان است. جریانی که همان جریان مقاومت در غرب است و در کنار جریان مقاومت در منطقه مبارزه می کند و نتیجه اقدامات مرحوم طالب زاده است.
خبرنگار: خالدی - اصغریان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حوزه جنگ نرم شیرین ابوعاقله رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیست رسانه های غرب ضد اسرائیلی دو گروه قرار گرفت رسانه ها رسانه ای حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۲۵۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برنج خارجی هم کم کم از سفره مردم پر می‌کشد
تخصیص ارز محموله‌های برنج که از ابتدای شهریور ماه تاکنون به گمرکات کشور اظهار و ترخیص شده، همچنان در انتظار تأیید وزارت جهاد کشاورزی به‌عنوان نهاد متولی و سپس بانک مرکزی است.
به گزارش شرق، وخامت این مسئله زمانی دو چندان می‌شود که بدانیم قرارداد این محموله با فروشنده خارجی دست‌کم دو ماه پیشتر به امضا رسیده و این یعنی قرارداد‌های مربوطه با گذشت نزدیک به ۱۰ ماه هنوز تسویه نشده است.
آنچه مسلم است، این است که واردکنندگان رسالت خود را در قبال تنظیم بازار داخلی با عرضه مکفی ایفا کرده و برنج مربوط به این محموله‌ها را با نرخ مورد تأیید به فروش رسانده‌اند؛ اما اکنون نه‌تن‌ها وزارتخانه تخصصی و بانک مرکزی به وعده‌های خود در تأیید، تخصیص و تأمین ارز عمل نکرده‌اند؛ بلکه حتی با وجود گذشت یک ماه از سال جدید، پایه ارزی برای واردات برنج در سال ۱۴۰۳ نیز رسما مشخص نشده و در این شرایط، مواضع ضدونقیض سیاست‌گذار نیز فضای نااطمینانی و بلاتکلیفی را تشدید کرده است.
آخرین اعلام نظر از سوی وزارت جهاد کشاورزی برای تخصیص ارز در بهمن سال گذشته انجام شده که کوتاژ برنج وارداتی تا شهریورماه ۱۴۰۲ را پوشش می‌داد؛ اما پس از آن مراجعات مکرر اعضای هیئت‌مدیره انجمن برای پیگیری تأیید تخصیص ارز محموله‌های باقی‌مانده به جایی نرسید و این آمدورفت‌ها، نتیجه‌ای جز گفتار درمانی مسئولان با چاشنی خلف وعده در بر نداشت.
شنیده‌ها حاکی از آن است که حتی پیگیری مسئولان ارشد وزارت جهاد کشاورزی از بانک مرکزی نیز در این زمینه حاصل چندان مثبتی به همراه نداشته است.
بدون تردید در شرایط موجود هزینه‌های گزافی از محل دموراژ، دیرکرد بانک و صرافی یا دیرکرد تسویه‌حساب به واردکننده تحمیل می‌شود. علاوه بر این هزینه‌ها، به دلیل اعتبار رو به اتمام بازرگانان ایرانی نزد تأمین‌کنندگان خارجی، احتمال قطع شراکت و بروز اخلال در روند تأمین برنج از محل واردات وجود دارد؛ کالایی که از آن به‌عنوان دومین کالای استراتژیک کشور یاد شده و یکی از پایه‌های مهم امنیت غذایی تلقی می‌شود.
توجه به این نکته نیز ضروری است که در این شرایط، برنج وارداتی به قوت غالب بیش از شش دهک کم‌برخودار درآمدی جامعه تبدیل شده و بیم آنکه سفره قشر آسیب‌پذیر از این کالا نیز خالی شود، وجود دارد.
ذکر این نکته لازم است که فراوانی برنج در بازار و قفسه فروشگاه‌ها به قیمت مناسب نباید این آدرس غلط را به سیاست‌گذار بدهد که جریان تأمین کالا در وضعیت مطمئنی قرار دارد.
مسئله حائز اهمیت اینکه اختلال در جریان تأمین کالا با تأخیر چندماهه خود را در بازار نشان می‌دهد و این عارضه ممکن است منجر به تکرار تجربه نه‌چندان دور سال ۱۴۰۱ و جهش قیمت برنج داخلی و سوداگری دلالان شود. اهمیت این مسئله زمانی دو چندان می‌شود که بدانیم یکی از ایام پرمصرف این کالا یعنی ماه محرم نیز در پیش است.
حال آنکه تجربه نشان داده متولی دولتی تنظیم بازار تنها در وضعیت التهاب شدید –آن‌هم زمانی که کار از کار گذشته- به صرافت تسکین بازار می‌افتد. باید پذیرفت که تولید داخلی تکافوی تمام نیاز بازار را نمی‌دهد و چالش‌هایی مانند محدودیت منابع آب و خاک، بهره‌وری نازل کشت برنج و قدرت ضعیف عمده خانوار ایرانی برای خرید برنج داخلی، این ضرورت را آشکار می‌کند که سیاست‌گذار با رویکرد واقع‌بینانه‌ای به مسئله واردات برنج بنگرد و دست از خودتحریمی بیشتر بردارد.
در نهایت ذکر این نکته لازم است که طبق آمار گمرک، ۱.۰۵۶ میلیون تن برنج سفید معادل ارزش حدود ۱.۲ میلیون دلار در ۱۲ ماهه سال ۱۴۰۲ از مبادی ورودی کشور ترخیص شده که در مقایسه با سال گذشته از کاهش ۳۸ درصدی در وزن و ۴۲درصدی در ارزش حکایت دارد.
اعلام زمان و مکان بررسی مدارک آزمون استخدامی آموزگاری در فارس